مهندسی بهداشت حرفه ای 90 قم

بهداشت حرفه ای حامی دستانی است که پیامبر بر آنها بوسه زد ...

مهندسی بهداشت حرفه ای 90 قم

بهداشت حرفه ای حامی دستانی است که پیامبر بر آنها بوسه زد ...

 

 

 

دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...

به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...

... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"

به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه ! 
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...

به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
_دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !

به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!


 

 

و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم ... ؟

 

خدایا...

 

نگاه کن
لبخند بزن
به حکمتش فکر کن
چند کلمه با خدایت صحبت کن
بگو 
بلند بگو 
خدایا
خوب خدایی هستی
خدایا
تو بلدی...
من چشمم به تو و خود توست
تنها به تو

روز پدر مبارک

ای پدر ای با دل من همنشین           ای صمیمی ای بر انگشتر نگین

ای پدر ای همدم تنهاییم            آشنایی با غم تنهاییم

*******

ای طنین نام تو بر گوش من          ای پناه گریه ی خاموش من

همچو باران مهربان بر من ببار         ای که هستی مثل ابر نو بهار

********

در صداقت برتر از آیینه ای             در رفاقت باده ای بی کینه ای

ای سپیدار بلند و  پایدار           می برم نام تو را با افتخار

********

هر چه دارم از تو دارم ای پدر              ای که هستی نور چشم و تاج سر

رحمت بارانی روشن تبار            مهربانی از مانده یادگار

********

ای پدر بوی شقایق می دهی          عاشقی را یاد عاشق می دهی

با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر        هر چه دارم از تو دارم ای پدر


علی کعبه آمال حق جویان

علی کعبه آمال حق جویان 

 

ای فاطمه بنت اسد! آن نوزاد را «علی » نام گذار زیرا او والا و برتر است و خدای علی اعلی می فرماید: من نامش را از نام خودم برگرفتم و به ادب خود او را ادب کردم و بر دشواری های علمم آگاهش ساختم . اوست که بتها را در خانه ام (کعبه) خواهد شکست و اوست که بر فراز خانه ام بالا رفته اذان خواهد گفت و اوست که مرا بسیار تقدیس و تمجید کند، پس خوشا به سعادت کسی که او را دوست بدارد و اطاعتش کند و وای به حال کسی  که او را دشمن بدارد و نافرمانیش کند. 

 

  

 

 

۱۳ رجب، سالروز ولادت امام علی (ع) ،روز مرد و روز پدر مبارک .

 

 

5S

5S


از پنج کلمه ی ژاپنی به معنای ساماندهی،نظم و ترتیب، پاکیزه سازی،استاندارد سازی و انضباط تشکیل شده است 

ادامه مطلب ...

سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب

روزی جوانی از حکیمی پیر و دنیادیده خواست که  به او درسی دهد. 

حکیم از جوان خواست ظرف نمک را برای او بیاورد.سپس یک مشت از نمک را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست  آب را سر بکشد. . جوان فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد.

حکیم پرسید : " مزه اش چطور بود ؟ "

جوان پاسخ داد : " بد جوری شوربود .اصلا، قابل خوردن نیست.

حکیم از جوان خواست ظرف نمک را بردارد و اورا  همراهی کند. به کنار دریاچه رفتند.حکیم از جوان خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد، بعد یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به دست جوان داد و ازاوخواست آن را بنوشد.جوان براحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید

حکیم این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. جوان پاسخ داد : " کاملا معمولی بود . "

حکیم گفت : " رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو میشود همچون یه مشت نمک است و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است  که هر چه بزرگتر و وسیعتر باشد،میتواند بارآن همه رنج و اندوه رو براحتی تحمل کند ، بنابراین سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب. "

غروری که شکسته شد...

سلامتی کارگری که صاحب کارش به نا حق زد تو گوشش

رفت که لباسشو عوض کنه بره خونه اما...

 یاد خرج مادر مریضش افتاد...

یاد اجاره خونه...

جهیزیه دخترش...

شهریه دانشگاه پسرش...

برگشت به صاحب کارش 

گفت منو ببخشید ... 

تاج بندگی

وقتی انتخابش کردم

تنها یک دلیل داشتم:

به خاطر خدا، برای قلب امام زمانم

اما وقتی تاج بندگی ام شد

یکی یکی خوبی هایش را کشف کردم

حالا وقتی توی خیابان

یا هروقت یا هرجا که احساس می کنم لازم است رو بگیرم

با همه ی وجودم، برای وجودش شکر می کنم

و آرام در گوشش می گویم:

عزیزم! اگر تو را نداشتم چه می کردم؟

حالا وقتی کسی می پرسد:

واقعا چادرت را دوست داری؟

می ترسم دوست داشتن واژه ی نارسایی باشد برای حس من نسبت به چادرم،

به تاج بندگی ام...